حقوق اقلیتهای مذهبی و غیر مذهبی
یکی از پیامدهای اجتماعی متمایز کردن مردم بر پایه دین و چگونگی دینداری در عمل شکل گرفتن اقلیتهای آشکار و پنهانی است که مانند تکههای جدا از هم در سرزمینی واحد زندگی میکنند. در یک گونه شناسی اولیه میتوان اقلیتهای دینی ایران را به سه گروه اصلی تقسیم کرد.
اقلیتهای قانونی:
گروه اول اقلیتهای دینی-فرهنگی را در بر میگیرد که حضور آنها از سوی حکومت دینسالار تحمل میشود و آنها به نوعی اقلیتهای «قانونی» کشور تشکیل میدهند. پیروان ادیان تاریخی غیراسلامی در میان این اقلیتها (مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان) در مجلس تعداد محدودی کرسی در اختیار دارند، در انجام مناسک دینی خود از آزادیهای کنترلشده و بسیار شکنندهای برخوردارند. وضعیت سنیها به عنوان بزرگترین اقلیت دینی ایران در این میان بسیار ویژه است چرا که وزن جمعیتی و ژئوپولیتیکی و نیز خوانش متفاوت آنها از اسلام نوعی عدم اعتماد و بدبینی ایدئولوژیک را در حکومت شیعه دامن میزند که از ابتدای انقلاب تا کنون ادامه یافته است. نام این رابطه را میتوان نوعی صلح سرد میان دو سپهر متفاوت و رقیب دین اسلام گذاشت. نظارت شدید بر فعالیت شخصیتهای دینی سنی مانند مولوی عبدالحمید، عدم حضور نخبگان سنی در ردههای بالای حکومتی و یا محدودیتهایی که سنیها برای انجام مراسم دینی (حتی نماز جمعی) بویژه در مناطق شیعهنشین دارند نمونههای بیپرده این تبعیض دینی و صلح سرد مبتنی بر بیاعتمادی ژرف دوجانبه را تشکیل میدهند.
اقلیتهای غیرقانونی :
دومین گروه شامل اقلیتهایی میشود که از سوی نظام اسلامی به رسمیت شناخته نمیشوند و به دلیل باورهای خود قربانی مستقیم سیاستهای تبعیضآمیز حکومت دینی هستند. پیروان دین بهایی و یا گرایشهای مذهبی شیعه دگراندیش (حلقههای عرفانی، یارسان (اهل حق)نوکیشان مسیحی، دراویش گنابادی...) در شمار این گروه هستند که از آنها میتوان به عنوان شهروند درجه سوم و چهارم نام برد، چرا که آنها برای فرار از مجازات ها و خشنونت حکومتی ناچارند گاه دین خود را هم پنهان کنند و مناسک دینی را در نهان به جا آورند. محدودیتهایی غیرانسانی که برای بهائیان وجود دارد، نوعی آپارتاید رسمی است که از انجام مناسک و آیینهای دینی تا دسترسی به آموزش و مشاغل دولتی، فعالیتهای اقتصادی و حتی دفن جنازه را هم در بر میگیرد. خشونت چند وجهی علیه این اقلیت در دنیا کمنظیر و بیشتر به سرکوبهای هولناک مذهبی قرون وسطایی میماند.
گروههای ناباور به دین و یا دین دولتی:
سومین گروه قربانی تبعیض دینی در ایران کسانی هستند که دین خاصی ندارند و یا رابطهای متفاوت با دین و دینداری به سبک و سیاق حکومت دارند. این گروه بزرگ و پراکنده را باید قربانیان خاموش و بینام و نشان حکومت دینی به شمار آورد. آنها در عرصههای گوناگون زندگی اجتماعی نه تنها نمیتوانند باورهای خود را آشکار کنند که گاه ناچارند ریاکارانه و به دروغ تظاهر به دینداری کنند، به این یا آن اصل دینی گردن گذارند، از روی اجبار مناسک دینی را به جا آورند و رنجهای بیپایان زندگی در حکومت دینی را در درون خود خاموش زندگی کنند.
برگرفته از مقاله اقلیتها در حکومت دینی، یا زندگی در امپراطوری تبعیضها نوشته سعید پیوندی
